بیانیه فعالین حرکت ملی آذربایجان در محکومیت رفتارهای ضدملی برخی تشکلها
فعالین حرکت ملی آذربایجان امروز ۱۰ شهریور ۱۴۰۲، با صدور بیانیه ای که در آغاز با امضای ۳۶۱ تن از فعالین ملی در شهرهای مختلف آذربایجان از ماکو تا تهران منتشر شده است اقدامات برخی تشکلهای منتسب به ملت آذربایجان را محکوم و خواستار پایان این اقدامات ضد ملی شدند.
بیش از صد سال است که ملت تورک آذربایجان با رهبری ستارخان، خیابانی، پیشهوری و دیگر سرداران ملی خویش در تکاپو برای آزادی، عدالت و تشکیل حکومت ملی-اقلیمی خود در آذربایجان است، و بیش از سی و پنج سال است که حرکتی تحت عنوان «حرکت ملی آذربایجان» برای تحقق آرمانهای ملی این ملت به راه افتاده است. مشخص است که در این صد سال، و خصوصا در این سی و پنج سال اخیر، دشمنان ملت آذربایجان هم ساکت و آرام ننشستهاند.
زمانی که شوونیسم فارس در اوایل دهه هشتاد در مقابل حضور تاریخی، پر قدرت و با شکوه ملت آذربایجان در قورولتای سالیانه قلعه بابک از سر استیصال و درماندگی با خشونت تمام دست به سرکوب عریان معترضان آذربایجانی زد، به زعم خود میپنداشت که با پادگانیزه نمودن قلعه بابک (به مثابه میعادگاه ملت آذربایجان در مسیر احقاق حقوق ملی)، فریاد این ملت تاریخساز را خاموش خواهد کرد. اما، دیری نپایید، ملت آزاده و آگاه آذربایجان جنوبی در اعتراضی مسالمتآمیز و مدنی بر علیه توهین ارگان رسمی دولت مرکزی، با همت و سازماندهی فعالین حرکت ملی در بیش از ۳۰-۴۰ شهر آذربایجان به کف خیابانها آمدند و ندای حقطلبی و آزادیخواهی خود را به گوش جهانیان رساندند.
این رویداد نقطه عطفی بود در بستر جامعه تورک آذربایجانی، در روند بیداری ملی و همچنین در نحوهی مواجهه و سیاستگذاری عوامل سرکوب شوونیسم فارس بر علیه ملت تورک و فعالین ملی- مدنی آن.
اما، زمانی که ماشین سرکوب عریان شوونیزم فارس، از نابودی حرکت ملی و رهایی بخش، ملت تورک آذربایجان ناامید شد، طرحی نو درانداخت و تصمیم به مهار و منحرف کردن آن با به کارگیری تمامی ابزارهای هژمونیک حاکمیتی گرفت. چنین طرحی عملی نبود مگر با ابزار نفوذ!
از اینرو نفوذ در بدنه و تمامی لایههای حرکت ملی در دستور کار قرار گرفت.
چنان که آشکار است در اجرای این پروژه خطرناک، به بهره گرفتن از سه طیف روی آورد:
۱- مزدوران آموزش دیده و تربیت شده که در سطوح و ابعاد مختلف حرکت ملی نفوذ داده شدهاند و از ابتدای ورود با ماموریت مشخص وارد حرکت میشوند و علی رغم تظاهر، هیچ اعتقادی به احقاق حقوق ملی ملت تورک آذربایجان ندارند.
۲- افراد ضعیفالنفسی که به عنوان فردی از آحاد جامعه تورک آذربایجانی صادقانه وارد حرکت ملی شده و حتی فعالیتهای مثبت بسیاری نیز انجام دادند و به خاطر همین فعالیتهای تاثیرگذار، مغضوب نیروهای امنیتی شده و به طُرق و وسیله های مختلف که فعالین مورد نظر توان مقاومت در برابر آن را نداشتهاند تحت کنترل نیروهای امنیتی قرار گرفتهاند.
۳- افراد قدرتطلب، شهرتطلب، فرصتطلب و منفعتطلبی که منافع ملی، ملت تورک آذربایجان را قربانی هوسهای پوچ و منافع میرا و زودگذر شخصی و اربابان زر و زور و تزویر خویش کرده، آگاهانه یا جاهلانه به بازیچه دشمنان آذربایجان تبدیل شدهاند.
عدم وجود ایمان کافی جهت مقاومت در برابر فشارها و ترفندهای پیچیده نیروهای امنیتی، وجود ضعفهای شخصیتی و اخلاقی، جاهطلبیهای توأم با حسادت به فعالان راستین حرکت ملی آذربایجان و … شرایطی را فراهم میآورد تا سه طیف فوقالاشاره ابزاری در دست عاملین شوونیسم فارس باشند.
پروژهای که با ایجاد جریان موازی، متشکل از شبهفعالین تحت کنترل محسوس و نامحسوس که نقش سپر و حائل دفاعی حاکمیت در مقابل حرکت ملی را عهده دار شده اند، با ایجاد دو دستگی کاذب و تشتت به ظاهر درون حرکتی و در نهایت با به کارگیری تمامی امکانات و ترفندهای مطالعه شده، فعالین صادق، ثابت قدم و تسلیمناپذیر حرکت را در حاشیه قرار داده و با تخریب و تهدید چهرههای شاخص گذشته و حال آذربایجان میدان را در اختیار جریان معلوم الحال قرار دهند.
هر چند، سالهاست تلاش نیروهای امنیتی در این راستا ناکام مانده است، اما امروز به عینه شاهد هستیم که اتحاد دستوری عوامل جریان موازی در داخل و خارج، تبدیل به تهدیدی جدی علیه حرکت ملی آذربایجان شده است. چنانکه، برخی اشخاص نفوذی که به خارج فرستاده و یا در خارج استخدام شدهاند؛ بعضا در قالب شبه تشکلهای آذربایجان جنوبی ظاهر شده و به هر طریق ممکن در تلاشند که نه تنها خود را به حرکت ملی آذربایجان تحمیل کنند؛ بلکه پا را فراتر نهاده و خود را به عنوان پیشگامان و تصمیمگیرندگان حرکت ملی آذربایجان جا بزنند. در حالی که حرکت ملی آذربایجان بسیار عمیقتر و بزرگتر از آنست که چنین افراد و جریانها بتوانند بر آن تسلط یابند.
در چند سال اخیر تلاشهای نسنجیده، ناشیانه و عجولانه ی توأم با شکست این افراد و شبهتشکلها، در مصادره به مطلوب حرکت، چهره واقعی شان را برای بسیاری از فعالین ملی برملا کرده است.
اما بدنهی راستین حرکت ملی، با درنظر گرفتن ابعاد مختلف منافع ملی و جلوگیری از سوء استفاده های عوامل شوونیسم حاکم، و همچنین برای بیشتر آشکار شدن نیات پلید این جریانهای موازی همپوشان(داخل و خارج) برای قاطبه فعالان حرکت ملی آذربایجان، صبر و سکوت اختیار کرده است، به طوری که، امر را بر این مدعیان نفوذی مشتبه نموده و سبب تکرار اقدامات دشمنانه آنها شده است که روز به روز عریانتر و آشکارتر میگردد.
از جمله رفتارهای ضد ملی جریان موازی در خارج:
– تعاملات و ارتباطهای مشکوک با گروههای تروریستی از جمله احزاب مسلح کُردیِ توسعه طلب و مدعی اراضی تاریخی و تورک نشین آذربایجان؛
– همکاری با سازمان تروریستی مجاهدین خلق در گذشته و حال و حمایت از آنها (اخیرا بیانیه ای در حمایت از این سازمان صادر نمودهاند؛ سازمانی که در ذات و عمل خود تروریست و ضد ملت تورک آذربایجان بوده و هست)
– تعامل و همکاری با نیروهای سلطنتطلب (عوامل و رهبران سلطنت طلبها نه تنها در گذشته عامل قتل عام ملت آذربایجان در آذر ماه سال ۱۳۲۵ بودهاند و هماکنون هم به آن افتخار میکنند، بلکه امروزه نیز هم در سخن و هم در عمل ضدیت خود با ملت تورک آذربایجان را کتمان نمیکنند)
– با دخالتهای نسنجیده با محوریت منافع گروهی و شخصی و بدون در نظر گرفتن شرایط جامعه شناختی و روان شناسی اجتماعی موجود، با نگاهی آمرانه به فعالین حرکت ملی آذربایجان در داخل بدون کوچکترین مشورت و حتی بدون توجه به هشدارهای اکثریت فعالان، اقدام به صدور فراخوانهای بدون پشتوانه مردمی کردهاند که در نتیجه این گونه رفتارهای نسنجیده، تمامی فعالیتهای روشنگرانه با هدف آگاهیبخشی در مورد فاجعه خشکاندن دریاچه اورمیه و به تبع آن به میدان آوردن قاطبهی ملت آذربایجان، برای ایجاد هیجان اجتماعی نشات گرفته از آگاهی و ارده ی ملی را ناکام گذاشتهاند.
این ۴ گروه شبهتشکل (دیرنیش، آزوح، گادپ و آمپ) و شاخههای پیدا و پنهان آنها به رغم اعتراضات و روشنگریهای متعدد در طی سالیان متمادی، با بیاعتنایی و اصرار تمام، به راه دشمنانه خود ادامه داده و میدهند و این خود گواه محکمی بر مزدور و نفوذی بودن آنها و یا عامل جاهل بودنشان برای دشمنان ملت تورک آذربایجان است و نمونه بارز و اخیر آن «فراخوان ۵ شهریور» امسال است که به دلیل عدم همراهی فعالین ملی داخل آذربایجان جنوبی (به دلیل شناخت فضای حاکم بر جامعه و آگاهی از عدم آمادگی ذهنی و روحی کافی توده ملت در مورد خطر خشک شدن دریاچه اورمیه و بالتبع عدم حضور مردم در صحنه) باعث جریتر شدن عاملین و آمرین خشکاندن دریاچه اورمیه و متاسفانه حاکم شدن جو ناامیدی و همچنین سرخوردگی ملت و فعالین و ضربه خوردن به اعتماد به نفس آنان شده است، و همانند سال گذشته تیر خلاص را به فعالیتهای تبلیغی اقشار مختلف جامعه زد و مانع از فراهم شدن فضا و شرایط لازم برای به راه انداختن اعتراضات سیلآسای ملت آذربایجان شدند. البته، این چهار شِبه تشکل مذکور، که کل اعضا و سمپاتهایشان جمعا به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد، در داخل نیز سوابق تیره و تاریکی داشتهاند که هر مورد آن کافی است تا ماهیت واقعی این افراد را برای ملت بزرگ تورک آذربایجان نمایان کند که در وقت مقتضی و مناسب به طرق مختلف به اطلاع ملت آذربایجان رسانده خواهد شد.
با کمال تاسف، اتخاذ سیاستهای پیچیده از سوی شوونیسم فارس و اِعمال آن توسط عناصر نفوذی به ظاهر خودی در داخل حرکت ملی، مانع از آن شده است که با بسیج مردم و نمایش قدرت بالقوه ملت آذربایجان اعتراضاتی حداقل به وسعت اعتراضات سال ۱۳۸۵ به راه انداخته شود و به همیندلیل توانستهاند سیاستهای ضد آذربایجانی خود را روز به روز دریده تر از پیش به جلو ببرند و لازم است که فعالان راستین حرکت ملی آذربایجان با نگاهی آگاهانه و موشکافانهتری، این سیاستهای پیچیده را ناکام گذاشته و از گروهها و شبهتشکلهای فرصتطلب دوری گزینند. وقت آن رسیده است که بدون هیچ مماشاتی ضمن مواجهه موثر با این گروهها و شبهتشکلهای نفوذی یا فرصتطلب بازیچه اربابان قدرت، در برابر سیاستهای پیچیده شوونیسم فارس ایستاده و فرصت دیگری برای فرصتسوزی به عوامل آگاه مزدور یا ناآگاه ندهیم.